شما نمی توانید انگشت خود را روی چنین الاغی بگذارید - در اینجا به یک پیچ و مهره جدی نیاز دارید. اما مرد سیاهپوست مستقیماً به دنبال چیز اصلی رفت - او را مانند کره به داخل احمق خود برد. چقدر به او فکر می کند. :-)
افرم| 60 چند روز قبل
او نمی توانست صبر کند! آنها می توانستند منتظر بمانند تا جمعیت متفرق شود و دوست دخترش خیلی شلخته بود، اما به هر حال، آسیایی می توانست کمی بیشتر صبر کند.
ویپین| 21 چند روز قبل
من واقعا می خواهم به.
کیسا| 20 چند روز قبل
او بهترین کار را انجام می دهد...)
دو برابر| 17 چند روز قبل
عشق
رادژان| 10 چند روز قبل
دخترخوانده تصمیم گرفت که لیسیدن بیضه های پدر ناپدری و نشستن روی خروسش بیشتر از پشت کتاب های درسی او سرگرم کننده است، بنابراین او را اغوا کرد. حالا این رمز و راز بین آنها، آنها را به یکدیگر نزدیکتر می کند.
شما نمی توانید انگشت خود را روی چنین الاغی بگذارید - در اینجا به یک پیچ و مهره جدی نیاز دارید. اما مرد سیاهپوست مستقیماً به دنبال چیز اصلی رفت - او را مانند کره به داخل احمق خود برد. چقدر به او فکر می کند. :-)
او نمی توانست صبر کند! آنها می توانستند منتظر بمانند تا جمعیت متفرق شود و دوست دخترش خیلی شلخته بود، اما به هر حال، آسیایی می توانست کمی بیشتر صبر کند.
من واقعا می خواهم به.
او بهترین کار را انجام می دهد...)
عشق
دخترخوانده تصمیم گرفت که لیسیدن بیضه های پدر ناپدری و نشستن روی خروسش بیشتر از پشت کتاب های درسی او سرگرم کننده است، بنابراین او را اغوا کرد. حالا این رمز و راز بین آنها، آنها را به یکدیگر نزدیکتر می کند.
من خیلی داغونم